خانه / انگلیسی / اصطلاحات – حال و حوصله چیزی را داشتن

اصطلاحات – حال و حوصله چیزی را داشتن

? Feel like (doing) something

? To want (to do) something, to be in the mood for (doing) something.

? دل (کسی) خواستن، دوست داشتن، حال و حوصله چیزی را داشتن، مایل به انجامِ … بودن

✳️ He was so rude I felt like slapping his stupid face.
✳️ اونقدر وقیح بود که دلم می‌خواست بزنم تو اون صورت نکبتش.

✳️ I feel like taking a long walk. Would you like to go with me?
✳️ دلم می‌خواد به یه پیاده‌روی طولانی برم. دوست داری با من بیایی؟

✳️ I don’t feel like studying tonight. Let’s go to a basketball game.
✳️ امشب اصلا حال و حوصله درس خوندن رو ندارم. بیا بریم بازی بسکتبال ببینیم/بازی کنیم.

درباره ی فاطمه رستمی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *