آموزش مجازی زبان انگلیسی آموزشگاه مجازی زبان انگلیسی ایلرنی: آیلتس تافل مکالمه کنکور زبان مهاجرت
Vocabulary #504_Words
504 Words – Lesson 6
detect (v.) دیتِکت
detects /-s/ detecting /-ɪŋ/ detected /-ɪd/ detection /-kʃn/ detectable /-əbl/ detector /-ər/
Find out, discover.
Syn: uncover, become aware, notice
Ant: conceal, cover, hide, ignore
فهمیدن، متوجه … شدن؛ کشف کردن، پی بردن، پیدا کردن، شناسایی کردن، [صدا، حرکت] تشخیص دادن، تمیز دادن
? Examples:
Sam Spade detected that the important papers had vanished.
“سام اسپید” فهمید که برگه‌های مهم ناپدید شده‌اند.
From her voice it was easy to detect that Ellen was frightened.
از صدای آلن به آسانی پیدا بود که ترسیده بود.
We detected from the messy room that a large group of people had assembled there.
از اتاق بهم ریخته متوجه شدیم که گروه بزرگی از مردم در آنجا جمع شده بودند.
The gas company has equipment that can detect small gas leaks.
شرکت گاز تجهیزاتی دارد که می‌تواند نشت‌های کوچک گاز را شناسایی کند.
This instrument detects and registers the slightest change in temperature.
این ابزار کوچکترین تغییر درجه‌ی حرارت را کشف و ثبت می‌کند.
I could detect from the tone of his voice that he was in a bad mood.
توانستم از لحن صدایش تشخیص دهم که بدخلق است.
