لغات کاربردی در آزمون های آیلتس و تافل: لغت ۱ تا ۵ *
* Abhor
* انزجار داشتن از ، متنفر بودن از ، تنفر داشتن از ، منزجر بودن از ، بیم داشتن، ترسیدن
*We abhor a traitor.
*از شخص خائن تنفر داریم.
* Abjure
*خودداری کردن از، برگشتن (از) ،دست برداشتن از ، ترک کردن ، سوگند شکستن، مرتد شدن
*In vain, the entire family tried to importune him to abjure gambling
*تمام اعضای خانواده ، بیهوده به او اصرار می کردند که دست از قمار بازی بردارد. (اصرار اعضای خانواده بی فایده بود)
* Abstemious
*میانه روی ، حد نگهدار ، خویشتندار ، پرهیزکار، میانه رو در خوردن و نوشیدن و لذات
*Coach Fischer issued a fiat that required that his players be abstemious.
*مربی فیشر دستوری صادر کرد که بازیکنانش را ملزم به پرهیزکاری و خویشتنداری می کرد.
* Abound
*فراوان بودن ، فراوان داشتن ، پر بودن از
*The western plains used to abound with bison before those animals were slaughtered by settlers
*در گذشته دشت های غرب (آمریکا) پر بود از گاومیش هایی که بعدها توسط مهاجران به طور بی رویه ای شکار شدند.
* Abrogate
*لغو کردن ، منحل کردن ، بر چیدن
*The wealthy uncle decided to abrogate his inane nephew’s sinecure
* عموی ثروتمند تصمیم گرفت که پستت راحت طلبانه (sinecure : هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد، جیره خوری و ولگردی، مفت خوری و ول گردی، وظیفه گرفتن و ول گشتن) برادرزاده نادان خود را منحل اعلام کند