????????????
? 504 Words – Lesson 6
✅ client /ˈklaɪənt/ (n.) کلایِنت
? client /-s/
? Person for whom a lawyer acts, customer.
? Syn: consumer, shopper
? Ant: manager, marketer, owner
? موکل، مشتری، مراجعه کننده، ارباب رجوع
? Examples:
✳️ The lawyer told her client that she could predict the outcome of his trial.
✳️ وکیل به موکل خود گفت که میتواند نتایج دادگاه او را پیشبینی کند.
✳️ My uncle tried to get General Motors to be a client of his company.
✳️ عموی من سعی کرد توجه شرکت جنرال موتور را به عنوان مشتری شرکتش، جلب کند.
✳️ If this restaurant doesn’t improve its service, all its clients will vanish.
✳️ اگر این رستوران خدماتش را بهتر نکند، تمام مشتریان خود را از دست خواهد داد.
✳️ His client was happy with the work Terence had been doing for him.
✳️ موکل “ترنس” از کاری که “ترنس” برایش کرده بود خوشحال بود.
✳️ I have an appointment with a new client to review our product line.
✳️ من یک قرار ملاقات با یک مشتری جدید دارم تا خط تولیدمان را بازدید کند.
✳️ The psychologist met with his client.
✳️ روانشناس با ارباب رجوعش ملاقات کرد.