خانه / اصطلاحات وجملات مفید / معانی مختلف کلمه ی lump در انگلیسی

معانی مختلف کلمه ی lump در انگلیسی

یه کلمه ی جالب تو انگلیسی هست به نام : lump
معانی مختلف این کلمه رو با مثال براتون توضیح میدم.

1. توده، غده (از اونا که توی گلو، زیر پوست، … در میاد)
🔺I’ve got a lump on my shoulder…
🔺Howard had to have cancer surgery for a lump in his chest.

2. حبه قند
🔺 ‘No sugar,’ I said, and Jim asked for two sugar lumps.

 

3. بغض
🔺I stood there with a lump in my throat and tried to fight back tears… … اونجا وایسادم با یه بغض تو گلوم و
🔺It was a great reception and it brought a lump to my throat.
خیلی خوب تحویلم گرفتن و این باعث شد بغض کنم.

4. قبول کردن یه موقعیت دشوار, زیر بار یه چیز سختی رفتن
🔺It’s the law so you can like it or lump it.
قانونش اینه، یا بخواش یا تحملش کن

5. دو تا چیز یا یه گروه رو به یه چشم انگاشتن
🔺 People who pay their bills on time will be lumped in with those that don’t.
اونایی که قبض رو به موقع پرداخت میکنن با اونایی که به موقع پرداخت نمیکنن به يك چشم ديده ميشوند.

درباره ی خانم برجی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *